گردباد حروف
برای شاعر عراقی درتبعید ادیب کمال الدین
شعر: مجید زمانی اصل
درگردبادی ازحروف می چرخم
روحی ازابرم
صوت ام
رنگین کمانی ست
زاده ی بارانی که مردگان رامی دواند
سمت خواب زیتون زاران ورؤیاها ...
میراث ام سبدی انگور است
که به تعارف هم چراغان بی سفره ولبخند می شود
برادرباران ام
دست درپالتو ایستاده ام
روبه آواز یک دست مرغکان بندرگاه
که استعاره ی تلخی اند
ازگریه های کودکان سرزمین ات
که در بیمارستان ها بی ملافه ودارو می میرند
ای کاش غرور اجازه می داد
تادست بردارم
از سر نهانی پرنده وار به برج مرمری خویش
قافیه های شعرم را به نفت آغشته کنم
تا برابر بادها گُربگیرند
به صحراها خاکسترشوند
وقت
که در آغوش ابراهیم چرخان اند
ارواح بی گناه کودکان مرده ی بغداد
وآفرین ! به چشم هایی که از این اندوه
به خواب می روند!
بهار درسرزمین ات امسال
پیرزنی بود
که استخوان های مردگان بی شمار را
از گوری به گوری تعویض می کرد
و عید
پروانه ی کوچکی بود
که در تنگ بلورین ماهی افتاده
بال بال می زد
و از این اندوه
سنگ سر برسر سنگ می زد
کوه به کوه
اکنون در گردبادی از حروف
روحی چرخان ام
و بیت بیت شعرم آلوده ی باروت واشک است
نارنجک قافیه ها را
در دست های هزارغزل می سپارم
تا پای به پای آتش ها بدوند
تاصورت اشغال گران مخ کج را
به ضیافت خاکستر
فرابخوانند. |