يگانه درياپوی

 

 

شعر: اديب كمال الدين

ترجمة: حمزة كوتي

 

 

(1)

 

ای حرف

دزد دریایی سرخ

با تو خواهدجنگید

آن دزد دریایی

که دیهیم را منهدم ساخت

وبه رذلانش سپرد

چرا که در قلب تو

آبخیز ماه های کودکی است.

و دزد دریایی آبی

با تو خواهدجنگید

آن دزد دریایی

که همه چیز را

به درون گرداب مرگ برد

بعد از آنکه برادرانش را کشت

وفرزندانش را در بازاربردگان فروخت

چرا که در قلب تو آبخیز خورشیدهاست.

ودزد دریایی زرد

با تو خواهد جنگید:

دزد دریایی دیوانه ها

و زن واره ها وگوشت مرده خواران.

و دزد دریایی سیاه

با تو خواهد جنگید

دزد دریایی کافران فاجر.

و دزد دریایی باد

با تو خواهد جنگید

آنکه جهت خود را تغییر می دهد

هر گاه باد تغییرجهت بدهد.

 

(2)

 

آری،

این شکوه توست ای حرف

تمام دزدان دریایی از تو متنفرند

چرا که نقطه ای

برای عشق وزیبایی پیشنهاد دادی

وکوشیدی

-اگرچه درخیال-

که دریایی تازه بنیان گذاری

که دزدان دریایی

در آن پوییدن نتوانند

آری،

این شکوه توست

ای یگانه دریاپوی

در نقطه اش:تنها چوب او

که موجش پرتاب می کند

تا ابد الآبدین.

 

 

صفحه عمومى