ژرفا

 

 

 شعر: أديب كمال الدين

ترجمة: حمزة كوتي

 

 

در ژرفای من

مرغ سفیدی هست

که سربریده

می افتد فروبر صحنه ی نمایش.

و در ژرفای صحنه

فریاد وناله و لباس های پاره هست

و در ژرفای لباس ها رؤیایی

و در ژرفای رؤیا رودی

و در ژرفای رود نوجوانی

و در ژرفای نوجوان قلبی

و در ژرفای قلب شعری

و در ژرفای شعر حرفی

و در ژرفای حرف نقطه ای

و در ژرفای نقطه یکی صوفی

و در ژرفای صوفی خدایی

که با چشم های اشک آلود

به مرغ سر بریده ی من می نگرد.

 

 

صفحه عمومى