غزلی به شیوه ی وان گوگ
شعر: ادیب کمال الدین
ترجمه: حمزه کوتی
(1)
برای اینکه عطرحرف طلسم آگینت راببویم
عطری که همگون عطرعشتاروبلقیس است
آماده ام تا درقلب خویش
کتابخانه ی آشور وبانیپال را ویران سازم
وزره نبوخذنصر وجنگ های اسرارآمیزش رابه تن کنم
وبرای فقرا وبیچارگان
مزایای قانونم را برشمارم:منم حمورابی بزرگ.
(2)
برای اینکه نهانی های گزنده ی حرف تورا ببویم
آماده ام که گم شوم
همچون قبیله ای ازتشنگی کشته
همچون شهری که زلزله ای ناگهانی ش درهم می شکند
همچون جادوگرانی که یکدیگر رامی خورند.
(3)
برای اینکه نهانی های نرم حرف تو را ببویم
آماده ام که گوش خود را
به تو ارمغان کنم
بسان وان گوگ
وتمام عمر را بر تو گریه کنم
محاط به عقابان وکرکسان وروبهان
بسان گویا
وبگذارم که ماهی مرا ببلعد
بسان ذوالنون
وفرمانده ی سپاهیانم را بسان داوود
آواره کنم.
(4)
برای اینکه اخگر حرف تو را بگیرم
که تمام کف دست را پر می کند
آماده ام که خود را به رود بیندازم
بسان هرنوجوانی که
برای نخستین بار عاشق می شود
وبرای واپسین باردیوانه می گردد.